سینما و سریال

آنچه که باید درباره سینمای ژاپن بدانید

سینمای ژاپن

 

اکیراکوروسوا سلطان اقتباسهای ادبی در عرصه سینمای ژاپن

«کوروسوا» از همان اول جوانی به نقاشی علاقه وافر داشت و هنر، ادبیات و فرهنگ قرن نوزده روسیه را نیز بسیار دوست می داشت.

نخستین تجربه ی سینمایی او «سانشیروسوگاتا» یا «افسانه ی جودو» نام دارد؛ و با همین فیلم است که «کوروسوا» قدرت و نبوغ عظیم هنری خود را نشان می دهد. این فیلم محصول 1953 می باشد و از همین نخست فیلم، سبک خاص و جهان بینی او را به خوبی می توان تشخیص داد. مهارت و استادی او در ترکیب و تلفیق صحنه ها و پرداخت هنرمندانه اش از موضوع های گوناگون با ساخت تصویری بی نظیر و کمپوزسیونهای فوق العاده برجسته اش؛ از او یک هنرمند بزرگ و جهانی ساخته است.

«فرشته ی مست» (1948)، نخستین فیلم از مجموعه ی آثار ارزشمند و ماندگار کوروسوا است که نمایشگر دوره ی خاصی از تاریخ اجتماعی ژاپن می باشد. «کوروسوا» ، «راشومون» (1950) را پس از «فرشته ی مست» ساخت. جسارت او در «راشومون» که تا قبل از آن سابقه نداشت، در سبک کار، برش نماها و نیروی تصور او بود، به طوری که ماجراهایی که هر یک از راویان شرح می دهند قابل قبول جلوه میکند.

 

«کوروسوا» پس از این فیلم درخشان که یکی از بهترینهای تمام تاریخ سینما است. «زیستن» را می سازد (1952)، شکل روایت و ساختار پیچیده ی آن در قسمت پایانی فیلم، از آن یک فیلم بزرگ و جاودانه ساخته است. «کوروسوا» با انرژی فراوان در سال 1954 ، «هفت سامورایی» را می سازد. بسیاری از منتقدان، فیلم اخیر را با آثار بزرگ فیلم سازان نابغه ی شوروی مثل «ایزنشتاین» و «داوژنکو» مقایسه کرده اند. کار ساختن این فیلم یک سال به طول انجامید و در آن زمان پر هزینه ترین فیلم شرکت غول پیکر «توهو» و تاریخ سینمای ژاپن بود. این فیلم الگویی شد برای ساخت فیلم وسترن «هفت دلاور» در آمریکا.

 

«کوروسوا» از «هفت سامورایی» به بعد از چند دوربین برای گرفتن صحنه ای واحد، از زوایای مختلف، استفاده کرد. «یوجیمبو» (1961)، پستی و بلندی (1962)، سانجورو (1962)، ریش قرمز (1965) و رویاها (1990) فیلم های بعدی کوروسوا هستند که فیلم «رویاها» نمونه ی منحصر به فرد «سینمای ناب» است. از افسانه های سامورایی و داستان های واقعی معاصر گرفته تا درام های فردی و جمعی در مجموعه ی فیلم های او به چشم می خورد؛ و او همچون یک واعظ اخلاقی لبه ی تیز حمله اش رامتوجه شرایط زندگی اجتماعی می کند ؛ که با بدبینی شدید و لحنی تلخ و گزنده بیان شده است. در حقیقت شیفتگی نسبت به مسائل اجتماعی و سرشت انسان، در مرکزیت جهان کوروسوا واقع شده است و فیلم های حماسی فئودالی و خشن او را با درام های نوین امروزی اش مرتبط می سازد. بسیاری از آثار «کوروسوا» اقتباس هایی از منابع ادبی غربی، شامل داستایوفسکی، گورکی و شکسپیر است.

 

فیلم شناسی (آثار) کوروسوا

1_«سانشیر و سوگاتا» یا «افسانه ی جودو» (1943) : در اواخر قرن نوزدهم، سوگاتا استاد شیوه ی رزمی نوین جودو می شود و به تدریج برتری آن را به شیوه ی رزمی پر سابقه تر جوجیوتسو به اثبات می رساند و همزمان فرا می گیرد که چگونه به آرامش روحی دست یابد.

2_ زیباترین (1944)

3_ سانشیرو و سوگاتا : قسمت دوم (1945)

 

4_ آن ها که فردا را می سازند (1946)

5_ افسوسی بر جوانی مان نیست (1946)

6_ یک یکشنبه ی عالی (1947)

7_ فرشته ی مست (1948)

8_ دوئل آرام (1949)

9_ سگ ولگرد (1949)

 

10_ رسوایی (1950)

11_ راموشون (1950) : در قرون وسطی، چهار نفر هر کدام روایتهای متفاوتی از واقعه ی خشونت بار حمله ی یک راهزن به مردی اشرافی و همسر او بازگو می کنند.

(برنده ی اسکار بهترین فیلم خارجی زبان، برنده ی جایزه ی بهترین فیلم جشنواره ی ونیز 1951)

12_ ابله (1951)

 

13_ زیستن (1952) : کارمندی در می یابد که در آستانه ی مرگ قرار دارد و ماه های آخر عمر خود را برای درست کردن یک زمین بازی برای بچه ها اختصاص می دهد.

14_هفت سامورایی (1954) : در قرن شانزدهم، اهالی یک روستا، هفت سامورایی را برای دفاع از مایملک خود در برابر حمله ی سالانه ی راهزنان اجیر می کنند.

15_ من در ترس زندگی می کنم (1955)

16_ سریر خون یا قلعه ی تار عنکبوت (1957) : یک سامورایی به اصرار همسرش و ساحره ای پیر،  ارباب خود را می کشد. (براساس مکبث شکسپیر)

17_ در اعماق (1957)

18_ دژ پنهان (1958)

19_ یوجیمبو (1961) : یوجیمبو، سامورایی بی ارباب، گذرش به شهری می افتد که ساکنان آن به سبب کینه توزی و جدال دو دارودسته ی رقیب در بیم و هراس، به سر می برند. او شمشیر خود را در اختیار بالاترین پیشنهاد دهنده می گذارد ولی ترتیبی می دهد که طرفین متخاصم را به جان هم بیندازد تا یکدیگر را نابود کنند.

20_سانجارو (1962) : سانجارو یک سامورایی ژنده پوش و تنها و سرگردان است که به هشت جنگجوی جوان ملحق می شود و علیه فساد و خیانت می جنگد و یک قاضی را از چنگال یک فرمانروای نظامی ظالم نجات می دهد.

 

21_ پستی و بلندی (1963)

22_ ریش قرمز (1965) : ماجرای درگیری دائم پزشکی جوان و بی پروا با مافوق خود در کلینیکی در قرن نوزدهم.

23_ دودسکان (1970) : در شهری که جز تلی از آهن پاره ها چیزی در آن دیده نمی شود؛ مردم زندگی فلاکت باری دارند ولی هر یک به گونه ای با رویاها و تخیلات خود دل مشغولند. یک پیرمرد و پسری کوچک در تخیل خانه ای رویایی هستند، مردی لال اسیر وسوسه خیانت همسرش شده است و مردی که عقب مانده ی ذهنی است فکر می کند که تراموایی است و دائما صدای «دودسکان» را تکرار می کند.

24_ در سواوزالا (1975) : یک نقشه بردار روس که در جنگل های سیبری انجام وظیفه می کند با یک شکارچی مغول که به شیوه ای بدوی زندگی می کند، آشنا می شود. ( برنده ی اسکار بهترین فیلم خارجی زبان)

25_ کاگه موشا (1980)

26_ «آشوب» یا «ران» (1985)

27_ رویاها (1990)

28_ را پسودی ماه اوت (1991)

29_ مادادایو (1992)

 

یاساجیرو ازو – ژاپنی ترین فیلم ساز ژاپنی

شیوه کار این کارگردان برجسته ی سینمای ژاپن و البته جهان بسیار منحصر به فرد و یکتاست. فیلم های او غیر دراماتیک به نظر می رسند، اما نه به مفهوم کسالت بار و سطحی آن. او نظیر بسیاری از نقاشان و طراحان ژاپنی معتقد است که اگر جزئیات، صحیح برگزیده شوند و به شیوه ای واقع گرایانه ارائه گردند ذهنیتی خلق می شود که مفهومی به مراتب بیش از واقع گرایی با جزئیات زیاد خواهد داشت.

 

درام از نظر «ازو» در خود زندگی مستتر است، وظیفه او آشکار نمودن است نه بازسازی غیر واقعی آن.

وی از سال 1936 کار تخصصی اش را شروع کرد. «درام های خانوادگی» که فیلم هایی بودند که به رنج ها و شادی های طبقه متوسط یا طبقه کارگر می پرداختند؛ مثل : بزرگ کردن بچه ها، پیدا کردن کار، زن دادن و شوهر دادن بچه ها، حل و فصل اختلافات خانوادگی و خشنود کردن پدربزرگ ها و مادربزرگ ها.

«ازو» یکی از مشخص ترین سبک های بصری را در سینما دارد؛ مثلا بعضی از متغیرهای فنی مثل حرکت و موقعیت دوربین را در فیلم هایش محدود کرد. عمق پرسپکتیوهای نماهای باز در تمام فیلم هایش واضح است و نشان دادن سرتاسر یک راهرو یا یک خیابان در فیلم هایش کاری رایج است. وی بازی کردن با جای اشیاء در کادر لذت می برد و اغلب فقط به همین منظور جای اشیاء را بین فیلم برداری دو نما عوض می کرد. «ازو» به خاطر کمپوزیسیون ها و قطع های دقیقش، قادر است با جور کردن مناظر و عناصر یک نما با نمای بعدی، بازی گرافیکی نابی روی سطح پرده بیافرینند.

 

ویژگی سبکی ازو

1_ دوربین ساکن

2_ اندازه نماهای یکسان در طول یک سکانس

3_ بازی های بدون اغراق و توام با آرامش بازیگران

4_ نماهایی با زاویه همسطح با آدم هایی که به سیاق ژاپنی بر روی زمین نشسته اند.

5_ پرهیز از فیداین، فیدات و دیزالو، و استفاده از قطع مستقیم برای نقطه گذاری صحنه ها و نماها.

6_ استفاده از کمپوزیسیون های تصویری متوازن و افقی.

7_ استفاده های تئاتری از معماری خاص خانه های ژانی با دری کشویی و دیوارهای کاذب.

در اهمیت فیلم های «ازو» و نزدیکی آنها با فرهنگ ژاپنی گفته اند : یک فرانسه ویران را می توان از روی فیلم های «ژان رنوار» بازسازی کرد؛ و فرهنگ ژاپنی را می توان بر مبنای فیلم های ازو از نو بنا کرد.

 

فیلم شناسی (آثار) ازو

1_ شمشیر مکافات (1927) 2_ رویاهای جوانی (1928) 3_ زوجی در حال تغییر خانه (1928) 4_ روزهای زندگی یک کارمند (1929) 5_ دیباچه ای بر ازدواج (1930) 6_ من رد شدم اما … (1930) 7_ همسرایان توکیو (1931) 8_ بهار با خانمها می آید (1932) 9_ رویاهای جوانی کجا هستید؟ (1932) 10_ زن توکیو (1932)

 

11_ متولد شدم، اما … (1933) : دو برادر کوچک به بزرگی پدرشان افتخار می کنند و برای اثبات آن پسر رئیس او را کتک می زنند.

12_تنها پسر (1936) 13_ سابقه یک آقای مستاجر (1947) 14_ آخر بهار (1949) 15_ آغاز داستان (1950)

16_ داستان توکیو (1953) : زوج سالخورده ای که در شهر کوچکی در نزدیکی هیروشیما زندگی می کنند به توکیو می روند تا با فرزندانشان دیدار کنند. بچه ها گرفتار کار و زندگی خود هستند و تنها کسی که به آنها محبت می کند همسر بیوه ی پسر متوفی شان است. در پایان، هنگامی که پیرزن در بازگشت می میرد، بچه ها پس از حضوری کوتاه در مراسم تدفین، پدر را ترک می کنند و فقط عروس بیوه پیرمرد است که او را تسلی می دهد.

17_ آغاز بهار (1956)

18_ اوهایو (صبح به خیر) (1959) : دو پسر بچه با والدین خود در یک مجتمع آپارتمانی زندگی می کنند. سوءتفاهمی میان زنهای همسایه پای آن دو را نیز به میان می کشد. دو پسر بچه با پدر و مادرشان جر و بحث می کنند (آنها تقاضای خرید یک دستگاه تلویزیون را دارند و پدر مخالفت می ورزد) و پدر می گوید خفه شوند. آن دو هم می پذیرند و به کلی خفه می شوند و با هیچکس حتی همسایه ها هم حرف نمی زنند. زنهای همسایه که می بینند صبح به خیر های مرسوم آنان (اوهایو) بدون جواب می ماند بار دیگر درگیری و مجادله شروع می شود. سرانجام پدر تلویزیون خریده و پسرها نیز مودبانه به سلام همسایه ها پاسخ می دهند.

19_ آخر پائیز (1960) 20_ پایان تابستان (1961) 21_ یک بعدازظهر پائیزی (1962)

 

کنجی میزو گوچی – نمایشگر رنج زنان

او مصمم است فیلم هایی بسازد که زندگی و راه و رسم یک جامعه معین را نشان دهد، اما نباید هیچگاه بیننده را نومید کرد؛ باید انسان دوستی نوینی کشف کرد که برای او رهایی به ارمغان آورد. او می خواست همواره نو را نشان بدهد، اما نمی توانست کاملا از کهنه دست بردارد. «میزو گوچی» دلبستگی بزرگی به گذشته و امید اندکی به آینده داشت. دل مشغولی او پرداختن به افسانه هایی درباره انسان و سرنوشت، تعارض میان دنیای واقعی و جهان رویا بود. یکی از صناعات او استفاده از نما – سکانس است که گاهی بین 5 تا 7 دقیقه نیز طول می کشید و توصیف دقیقی بود از لحظه هایی که شدت روانی بسیاری دارند.

مضمون بهترین آثار او «رنج و دردمندی زن در برابر خشونت دنیای مرد سالار است.» کمپوزیسیون های او برخلاف «ازو» که در انحصار چهار گوشه ها و راست گوشه هاست (محاصره توسط دیوارها، درها و پنجره ها) ؛ مشخص و به تاکید نظر گیر و مداوم بر خطوط مورب است.

(بازیگران در زوایای غیر منظم نسبت به دوربین قرار دارند) در صحنه های خارجی، جاده ها اغلب اقطار پرده را طی می کنند، و در فیلم های او بر خلاف «ازو» دوربین در بیشتر نماها حرکت می کند و حرکات آن اغلب طولانی و پیچیده است.

در حالی که شخصیت های «ازو» سرانجام تنها و از هم جدا هستند، شخصیت های «میزو گوچی» حتی وقتی که بعضی از آنها مرده باشند تقریبا بدون استثناء به نوعی از به هم پیوستگی روحی دست می یابند.

 

فیلم شناسی (آثار) میزو گوچی

1_ احیای عشق، زادگاه، خون و روح، شب، در ویرانه ها (1923)

2_ سرود گذرگاه زمستانی، ابله غمگین، ملکه عصر جدید، زنان قوی هستند (1924)

3_ ملکه ی سیرک، زمین می خندد، نوای وطن، بشر، طرح های خیابانی (1925)

4_پادشاه سکه مسی، نجوای بهار یک عروسک کاغذی، عشق خانم معلم، پول (1926)

5_ وقار سلطنتی، فاخته (1927) 6_ زندگی یک مرد (1928) 7_ گنداب توکیو (1929)

8_ سمفونی شهر بزرگ (1929) 9_ زادگاه (1930) 10_ و همچنان پیش می روند (1931)

11_ مرد لحظه ها (1932) 12_ گروه چیمپو (1933) 13_ سقوط اوسن (1934)

14_ خشخاش (1935) 15_ مرثیه اوزاکا، خواهران گیون (1936)

16_ تنگه های عشق و نفرت (1937) 17_ آه، زادگاهم (1938)

18_ داستان آخرین گل داوودی (1939) 19_ زنی اهل اوزاکا (1940)

20_ زندگی یک بازیگر (1941) 21_ سرود پیروزی (1945)

22_ زنان شب (1948) 23_ تصویری از مادام یوکی (1950)

24_ خانم اویو (1951)

25_ زندگی اوهارا (1953) : اوهارا، دختر یک سامورایی، دل به مردی از طبقه پایین تر می بازد. پس از اعدام مرد، به اجبار معشوقه رئیس یک عشرتکده می شود تا جانشینی برای او بدنیا آورد پس از انجام ماموریتش از قصر اخراج می شود و با سوداگری فقیر ازدواج می کند و پس از کشته شدن او به دامان خود فروشی و تکدی می افتد.

26_ سانشوی مباشر (1954) : پسر و دختر خانواده ای متشخص را در دوران حکومت فئودالها در ژاپن می ربایند و به عنوان برده به یک پیشکار ستمکار می فروشند. سالها بعد پسر می گریزد و مادر خود را که حالا پیرزنی نابینا و مفلوج شده و در نهایت فقر زندگی می کند پیدا می کند.

27_ چیکاماتسو مونوگاتاری (1954) : زنی از طبقه بازرگانان که به خطا به زنا متهم شده است، همراه شریک جرمش پا به فرار می گذارد. سرانجام اسیر و اعدام می شوند. اما پیش از اعدام درمی یابند که به یکدیگر مهر و محبتی خاص یافته اند.

28_ اوگتسو مونوگاتاری یا افسانه ماه پریده رنگ (1953) : ماجرای دو برادر که در دهکده ای به کوزه گری مشغولند و رویاهای بزرگی در سر دارند. یکی می خواهد ثروتمند شود، دیگری دوست دارد به سامورائی ها بپیوندد. هر دو با همسرانشان به شهر می روند و با مشکلاتی رو به رو می شوند.

29_ شاه بانو یانگ که وئی فیی (1955) 30 _ شین هیکه مونوگاتاری (1955) 31_ خیابان شرمساری (1956)

 

ماساکی کوبایاشی – ضد سنت های ژاپنی

کوبایاشی یکی از برجسته ترین فیلم ساز های نسل پس از جنگ ژاپن است که قسمت اعظم شهرت خود را مدیون فیلم حماسی «وضعیت بشری» (1961) است که ساخت آن از 1957 تا 1961 به طول انجامیده و زمان فیلم بیش از 9 ساعت طول می کشد. این فیلم از مشهور ترین آثار «کوبایاشی» است که به توصیف وقایع جنگ جهانی دوم می پردازد و شاید نخستین فیلم بعد از جنگ باشد که ارتش ژاپن را آن گونه که در عمل بود نشان داد. این فیلم طولانی با مضمونی ضد جنگ و بشر دوستانه اثری است با شکوه و حماسی با صحنه هایی پر قدرت، دهشت ها و بی رحمی های جنگ را به خوبی به تصویر می کشد. فیلم «وضعیت بشری» در سه قسمت تهییه شده است. قسمت اول : عشق بزرگتری وجود ندارد (1958) ، قسمت دوم : راه ابدیت (1959) ، قسمت سوم : دعای یک سرباز (1961).

«کوبایاشی» در «وضعیت بشری» با دنبال کردن یک ماجرای فردی، تاریخ کشورش را بیان و تفسیر کرده است. او در اکثر آثارش شور و طغیان فردی علیه سنت های رایج تاریخی یا اجتماعی را به تصویر می کشد.

در فیلم های «وضعیت بشری» ، «میراث» ، «کوایدان» و «سرود یک مرد خسته» ، ما شاهد لگدمال شدن شخصیت انسان های منفرد هستیم ؛ اما برعکس در «عصیان و هارا گیری» که از لحاظ هنری بهترین آثار «کوبایاشی» هستند؛ انسان ها با وجود آن که متحمل ضربات مهلکی می شوند اجازه نمی دهند تحقیر شوند. «ماساکی کوبایاشی» در محدوده سینمای ژاپن، شورشی مداوم علیه سنت های مرکزی نوع زندگی ژاپنی به راه انداخت. این طغیان در فیلم های معاصر او نیز به چشم می خورد. این شورش، هسته ی مرکزی تمام فیلم های او را تشکیل می دهد.

تمام قهرمانان او با سیستمی از ارزش های خشک مواجه می شوند؛ و آن ها باید با حفظ فردیت خود ، وجودشان را اثبات کنند.

 

فیلم شناسی (آثار) کوبایاشی

1_ جوانی پسرم (1952) 2_ قلب صمیمی (1953) 3_ اتاقی با دیوار های ضخیم (1953) 4_ سه عشق (1954) 5_ جایی زیر آسمان گسترده (1954) 6_ روزهای زیبا (1955) 7_ سرچشمه (1956) 8_ تو را خواهم دید (1956) 9_ رودخانه ی سیاه (1957) 10_ وضعیت بشری ، قسمت اول (1958) 11_ وضعیت بشری ، قسمت دوم (1959) 12_ وضعیت بشری ، قسمت سوم (1961) 13_ میراث (1962) 14_هاراگیری (1962) : در قرن هفدهم سامورایی ها اغلب وانمود می کنند که دست به خودکشی مقدس خواهند زد و ارابا بزرگ به آنان محبت کرده و به کارشان می گمارد. ولی یکی از آن ها مجبور می شود که دست به هاراگیری (خودکشی مقدس ژاپنی) بزند. (برنده ی جایزه ی هیئت ویژه داوران در جشنواره ی کن 1963)

15_ کوایدان (داستان ارواح) (1964) : چهار داستان درباره روح به نام های : سیه مو ، زن برفی ، هیوچی بی باک و یک فنجان چای (برنده ی جایزه ی هیئت داوران کن 1965)

16_ عصیان (1967) : در اوایل قرن هجدهم ، به مرد جوانی پیشتر او را وادار به ازدواج با معشوقه ی ارباب کردند ، پس از اینکه دارای پسری می شود که وارث ارباب محسوب می شود، تکلیف می کنند که از همسرش جدا شود. او نمی پذیرد و با حمایت پدر خود علیه ارباب فئودال و مردان او سر به طغیان بر می دارد.

17_ سرودی برای مردی خسته (1968) 18_ مهمانخانه ی شیطان (1971)

19_ سنگواره (1975)

درون مایه اصلی تمام آثار «کوبایاشی» : شورش پیوسته بر ضد سنت های اصلی شیوه زندگی ژاپنی.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *