شعرسپید چیست؟
شعر سپید که نام دیگر آن شعر شاملویی می باشد ، جزو خانواده ی شعر نو فارسی محسوب می شود که در دهه سی شمسی ، با مجموعهٔ هوای تازه از احمد شاملو تجلی پیدا کرد .
حتی می توان شعرسپید را با شعر آزاد (به فرانسوی: vers libre) در ادبیات کشورهای غربی قیاس کرد و تفاوت آنها را سنجید .
اختلاف شگرف این آثار با نمونههای پیشین شعر نو ، در فرم شعر بود.
در این سبک شعر در کل ، وزن عروضی رعایت نشده ولی آهنگ و موسیقی جلوه کرده است.
در دستهبندی شعر نو فارسی، بعضی اوقات به هر شعر که در قالب شعر نیمایی محسوب نمی شود ، شعر سپید میگویند.
نمونه ی ای از شعرهای سپید:
سلاخی میگریست
به قناری کوچکی
دل باخته بود!
— احمد شاملو
دلم گرفتهاست
دلم گرفتهاست
به ایوان میروم و انگشتانم را بر پوست کشیدهٔ شب میکشم
چراغهای رابطه تاریکند
چراغهای رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به مهمانی گنجشکها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی ست.
— فروغ فرخزاد
تاریخچه ی شعر سپید و معرفی لیست شاعران معروف :
در مسیر شعر نو نیمایی در سال ۱۳۲۶ اولین مجموعه شعر احمد شاملو به نام آهنگهای فراموش شده چاپ شد.
از آن جهت که این مجموعه شامل اولین نمونههای «شعر سپید» در زبان فارسی می باشد ، نشر آن در این سال بسیار حائز اهمیت است .
(برای مشاهده ی نقد و نظرهای چند در مورد این کتاب، رک :شمس لنگرودی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۱/۳۵۴ به بعد)
” قطعنامه ” اسم مجموعهٔ دیگر شعر احمد شاملو بود که اولین بار در سال ۱۳۳۰ به مرحله ی انتشار رسید.
این مجموعه چهار شعر بلند را در خود جای داده بود که نمایان کرده بود شاملو ، با گذشتن از شیوهٔ نیمایی برای خود به دنبال راه جدیدی می گردد.
(جعفر یاحقی، جویبار لحظهها:۶۱).
در دهه هشتاد شمسی گروهی از شاعران جوان در استمرار شعر نو به اعتدال رضایت بخشی در فرم و محتوای شعر دست پیدا کردند.
اسامی برخی از شاعران نامی این سبک در زیر آمدهاست:
هوشنگ ایرانی
تندرکیا
بیژن جلالی
احمد شاملو
یدالله رؤیایی
سید علی صالحی
منوچهر آتشی
احمدرضا احمدی
علی عبدالرضایی
بیژن الهی
هرمز علی پور
علی باباچاهی
منصور اوجی
علی موسوی گرمارودی
طاهره صفارزاده
سید حسن حسینی
حسین منزوی
در ادامه ی مطلب نمونه ای از شعرهای ” حسین منزوی “را به اشتراک می گذاریم:
وقتی که پرده را
یک سو زدی
در باغهای چینی
گلها
میان جرم و جوانه
و در گلوی مرغهای لعابی
نتهای بغض کرده
در نیمه راه ترس و ترانه
باز ایستاده بودند
از رف
برداشتی مرا
با آستین
از چهرهام غبار گرفتی
و پشت پنجره
بر کاشیام نهادی
تا وقت در رسد
از صبح ناب
پر شدهام
درمن
یک جرعه آفتاب
نمینوشی؟
(حسین منزوی)
نمونه دیگری از شعر سپید از “احمدرضا احمدی” را با هم بخوانیم:
-
“دشوار است فراموشی لبخند تو”
-
خانهام را گم کردهام
این جریان هولناک
عطرهای تو در باران
مرا آسوده نمیگذارند
پس
باز آی در این فصل بی باران
اقرار میکنم
تو را دوست داشتم
تو
همان که مرا با لباس آبی
به عمق تعجب و انکار انبوه برده بودی
من ایستادم
بی دفاع
تو بردی
من ماندم
تو بردی
گفتم: ببر که من دوست دارم
گفتم: رها میشوم
از یاد تو
از لباس آبی
قلب من گواه بر تو دارد
دشوار است
فراموشی لبخند تو
تو حتی در هنگام خداحافظی
من را
در راهرو نگاه نمیکردی
میرفتی میرفتی(احمدرضا احمدی)