معرفی کتاب ملت عشق:
ملت عشق رمانی است که الیف شافاک (الیف شفق) به رشته ی تحریر در آورده است.
رمان ملت عشق در سال ۲۰۱۰ / ١٣٨٩ با دو زبان انگلیسی و ترکی به صورت همزمان ترجمه و منتشر شد.
این کتاب در حال حاضر بیشتر از ۵۰۰ بار (۵۵٠،٠٠٠ نسخه) در ترکیه مجددا به چاپ رسیده است و رکورد پرفروشترین کتاب تاریخ ترکیه را توانسته است به خود اختصاص دهد.
ترجمه فارسی آن در مدت زمان اندکی ، عنوان یکی از پرفروشترین کتابهای بازار کتاب ایران را به دست آورده است.
شرکت نت فلیکس در اکتبر ۲۰۱۹ / مهر ١٣٩٨ به اطلاع عام رساندند که قصد ساخت فیلمی بر اساس کتاب «ملت عشق» را در زمانی نزدیک به سر دارند.
عنوان کتاب ملت عشق:
عنوان این کتاب در ترکی استانبولی Aşk یا همان «عشق» معنا شده است.
در انگلیسی The Forty Rules of Love نام گذاری شده است که معنای «چهل قاعدهی عشق» را در بر می گیرد و به چهل قاعدهای اشاره می کند که در بطن کتاب ، از زبان شمس تبریزی دربارهی عشق به زبان آمده اند.
عنوان فارسی کتاب از بیتی که در داستان «موسی و شبان» درمثنوی معنوی آمده است ، الهام گرفته است:
-
ملت عشق از همه دینها جداست
-
عاشقان را ملت و مذهب خداست
در ای قسمت «ملت» در معنای قدیمی خود یعنی «دین» یا «مذهب» استفاده شده است .
اولین جملات کتاب ملت عشق :
سنگی را اگر به رودخانهای بیندازی، چندان تأثیری ندارد. سطح آب اندکی میشکافد و کمی موج برمیدارد. صدای نامحسوس «تاپ» میآید، اما همین صدا هم در هیاهوی آب و موجهایش گم میشود. همین و بس.
اما اگر همان سنگ را به برکهای بیندازی… تاثیرش بسیار ماندگارتر و عمیقتر است. همان سنگ، همان سنگ کوچک، آبهای راکد را به تلاطم درمیآورد. در جایی که سنگ به سطح آب خورده ابتدا حلقهای پدیدار میشود؛ حلقه جوانه میدهد، جوانه شکوفه میدهد، باز میشود و باز میشود، لایه به لایه. سنگی کوچک در چشم به هم زدنی چهها که نمیکند. در تمام سطح آب پخش میشود و در لحظهای میبینی که همه جا را فرا گرفته. دایرهها دایرهها را میزایند تا زمانی که آخرین دایره به ساحل بخورد و محو شود.
رودخانه به بینظمی و جوش و خروش آب عادت دارد. دنبال بهانهای برای خروشیدن میگردد، سریع زندگی میکند، زود به خروش میآید. سنگی را که انداختهای به درونش میکشد؛ از آنِ خودش میکند، هضمش میکند و بعد هم به آسانی فراموشش میکند. هر چه باشد بینظمی جزء طبیعتش است؛ حالا یک سنگ بیشتر یا یکی کمتر. (کتاب ملت عشق – صفحه ۷)
نقد کتاب ملت عشق:
جالب است بدانید که واکنشها نسبت به این کتاب پرفروش بسیار متفاوت است.
عده ای کتاب ملت عشق را به عنوان بهترین کتابی که مطالعه کرده اند ، معرفی می کنند و عده ای آن را فقط به عنوان یک کتاب معمولی و حتی سطح پایین معرفی می کنند.
غلامرضا خاکی، منتقد ادبی، با نگاهی انتقادی رمان «ملت عشق» را نقد کرده است و نقل کرده است :
«معنویت مولانا مبتنیبر شریعت است؛ اما معنویتی که رمان «ملت عشق» آن را ترویج میدهد مبتنیبر شریعت نیست. مخاطب دنبال آرامش معنوی است، اما این کتاب به اسم عشق و احساس معنوی، ترویج کننده ساختارشکنی اخلاقی است.»
مخاطب در طول داستان با زنی روبرو می شود که دختر بزرگش شکست عشقی را تجربه کرده و دختر کوچکش دچار سوء تغذیه شده و به روان پزشک احتیاج دارد و پسرش دچار افت تحصیلی شده و خودش مدت کوتاهی می باشد که از مسئله خیانت همسرش مطلع شده است. اللا هیچ اطلاعاتی در مورد مشاور و روانشناس ندارد و تا به حال به مشاوران زوج درمانی مراجعه نکرده و از نقش داشتن در مقام همسری و مادری فقط به آشپزی کردن برای آنها و کلاس آشپزی رفتن اکتفا کرده است.
این اتفاق باعث میشود به جای راه حلی برای تقویت روابط زناشوییشان به کلکلهای زن و شوهری پرداخت شود.
نویسنده با نگاه فمنیستی و شخصیت پردازیهای کوتاه، سعی دارد تمام تقصیرها را به گردن همسر اللا بیندازد و از هم پاشیده شدن خانواده را عشق و محبت نشان بدهد.
اگر همانطور که مولانا را از زبان دیگران می شناسیم و می شنویم ، در مورد اللا هم از نگاه دیگران با خبر میشدیم وضعیت بهتری داشتیم و می توانستیم شخصیت اللا را بشناسیم و علت رفتارهایش را مورد بررسی قرار بدهیم.
مطالبی که در مورد شمس و صوفیگری به رشته ی تحریر در آمده اند، به جز چهل قانون عشق و تعابیری که در داستان به آنها اتکا داده شده است ، مطالب به ظاهر تاریخی و ثمره ی تخیلات نویسنده می باشد. برای مثال شمس، کتاب را خشک از آب بیرون در نیاورده و این داستان سرایی فقط در تخیل نویسنده اتفاق افتاده است.