Uncategorized @

هنر و تمدن هخامنشی “درس پنجم کتاب تاریخ هنر ایران”

هنر و تمدن هخامنشی

پس از دولت ماد، پارس ها به قدرت رسیدند. این قوم همزمان با مادها در سده هشتم پ.م در مناطق جنوب و جنوب غربی دریاچه ارومیه حضور داشتند. اما در حدود 700 پ.م در مناطق جنوبی دره های زاگرس سکونت گزیدند و توانستند توسط هخامنش، نخستین حکومت محلی خود را بنا نهند. آنها گستره قلمرو خود را تا مناطق باستانی خوزستان و فارس گسترش دادند. پارس ها بعد از آن بر مادها غلبه یافتند و با گسترش دوباره دولت خود، توسط کوروش یکی از بزرگ ترین قلمروهای فرمانروایی دنیای باستان را تحت نام هخامنشیان پایه گذاری کردند.

 

 

براساس سنگ نبشته های بیستون (کرمانشاه)، نقش رستم (فارس) و تخت جمشید (فارس)، سرزمین های زیر پرچم این دولت شامل : ماد ، ایلام ، پارت ، بابل ، آشور ، لیدیه (ارمنستان و ترکیه کنونی) ، فنیقیه (سوریه و لبنان کنونی) ، مصر ، حبشه ، لیبی ، ارمنستان ، جزایر یونانی نشین کرانه های دریای سیاه ، مدیترانه و اژه ، بلخ ، کابل ، هند ، سکائیه و خوارزم و عربستان می شد.

آنچه ویژگی کلی هنر هخامنشی را در برمی گیرد، توجه به معماری متقارن و عظمت گرایی در آن، گرایش به نقش و نگاره های جانوری، توجه و احترام به شخصیت والای انسانی است. آنها توانستند با تلفیق عناصر بومی و عناصر ملل وابسته و با به کارگیری مصالح و اندازه های مناسب، نگرشی آرمانی، عظمت گرا و بدون خشونت را به تحقق رسانند. هنر هخامنشی با به کار گیری همزمانشیوه های طبیعت گرایی (در ترسیم گل و گیاه و جانور) و تجریدگرایی (پرندگان خیالی و مظاهر مقدس) به نوعی صراحت، سادگی، ظرافت، دقت و تعادل در بیان هنری خود دست یافته که منطق بر آن حکمفرما بود. گستره وسیع قلمرو هخامنشی زمینه تاثیر و تعامل هنری میان ایران و سرزمین های تابعه را پدید آورد. هنرمندان هخامنشی با تاکید بر دستاوردهای بومی، ایجاد وحدت و هماهنگی میان همه این هنرها، نوعی هنر فاخر، متناسب با ذوق ایرانی را پدید آوردند که از هویتی ملی برخوردار بود.

سهم ایرانی در شکل گیری هنر هخامنشی را بایستی در ترکیب کردن، ظرافت بخشیدن، تناسب دادن و عظمت بخشیدن به مجموعه این هنرها دانست.

 

با نگاهی به تاریخ هنر ایران شاید بتوان گفت عالی ترین تجلی هنری به معنی حقیقی در معماری بیان شده است. مهم ترین بناهای این دوره را کاخ های عظیم و باشکوه تشکیل داده است و از معابد در آن اثری نیست. زیرا هخامنشیان در مکان های بلند و زیر سقف آسمان به عبادت می پرداختند و ساخت معابد با باور آنها هماهنگ نبوده است. از اولین آثار معماری این عهد می توان به مجموعه پاسارگاد (اولین پایتخت هخامنشی) و کاخ آپادانا در شوش (دومین پایتخت هخامنشی) اشاره کرد.

 

مجموعه پاسارگاد شامل دژ دفاعی، باغی بزرگ، کاخ کوروش، کاخ مسکونی، دروازه ای که گمان می رود دو گاو بالدار آن را محافظت می کرده و مقبره کوروش، بوده است.

مقبره کوروش که از نمونه های پابرجای این مجموعه است؛ ساختمانی چند پله شبیه معبد چغازنبیل است که سقفی شیب دار دارد. اما باید اشاره کرد که مهم ترین معماری عصر هخامنشی، بنای تخت جمشید یا پارسه است. این بنا در دامنه کوه رحمت و مشرف بر جلگه وسیع مرودشت در فارس ساخته شده و به نظر می رسد کاخی تشریفاتی برای اجرای مراسم آئینی و جشن های این عهد بوده است. بنای تخت جمشید شامل کاخ ها و تالارهای ستون دار و بناهای متعدد بر صُفه ای بلند است. ورودی آن را پلکان های وسیعی می سازد که شمار آنها در هر طرف به 110 عدد می رسد.

این پلکان ها، تزئیناتی شامل سه ردیف سربازان پارسی و مادی،  سربازان جاویدان و نمایندگان 28 ملل تابعه درحال ارائه هدایا می باشد.

بناهای موجود در این مجموعه شامل کاخ آپادانا ، دروازه و تالار خشایارشا ، کاخ داریوش (تچر) یا تالار آئینه ، کاخ اردشیر ، تالار ورودی ، تالار دو دروازه ، تالار شورا و تالار هدیش است.

 

افزون بر این ها یکی از نمونه های معماری این عهد یعنی آرامگاه صخره ای نقش رستم در نزدیکی این مجموعه است که آرامگاه های داریوش اول، خشایارشا و اردشیر در آن قرار دارد.

 

ویژگی شاخص معماری هخامنشی در مقایسه با دیگر تمدن ها و سرزمین های همجوار، کاربرد ستون است. این ستون ها که با ارتفاع و تعداد زیاد در کاخ های پارسه نیز به کار رفته بود دارای سرستون هایی به شکل نیم تنه های متقارن با پایه های جمع شده از حیوانات پشت کرده به یکدیگر است. نمونه مشابه آن را در نقوش جام های زیویه نیز می توان مشاهده کرد. همه نمونه های سرستون در تخت جمشید را می توان به چهار نوع 1_گاو ، 2_شیر ، 3_حیوانات تلفیقی و 4_لاماسو (گاو بالدار با سر انسان).

 

در تزئینات این کاخ ها عنصر رنگ نقش مهمی داشته به گونه ای که ستون ها، سقف ها و نقوش برجسته بر روی دیوارها رنگ می شدند و حتی در برخی جاها به عنوان تزئین از روکش هایی از جنس مفرغ، طلا و لاجورد استفاده می کردند. اهمیتی که هخامنشیان برای تزئینات قائل بودند باعث رشد و شکوفایی هنر حجاری و نقش برجسته شد. نمونه برجسته آن، حجاری دیوار پلکان منتهی به کاخ آپادانا (پلکان شرقی) به طول 93 متر است. این اثر صحنه حمله شیر به گاو را نشان می دهد که آن را نمادی از اعتدال شب و روز یا گردش فصول و یا پیروزی دانسته اند. جلوه دیگر حجاری هخامنشی در نمایش حرکات و شیوه قرار گرفتن انسان هاست که همچون عباراتی منظوم و موزون جلوه می کنند. نظمی تکرار شده در پیکره ها که نسبت به نقش حیوانات از تحرک کمتری برخوردارند و به شیوه معمول آن دوره به حالت نیمرخ حجاری شده اند.

 

از دیگر نمونه های شاخص حجاری در این عصر که شاید اولین نمونه این عهد نیز باشد، پایه ستون سنگی باقی مانده در مجموعه پاسارگاد است. بر روی این پایه ستون نقش برجسته ای به شکل انسان بالدار (چهاربال) در لباسی ایلامی و با تاجی شاخ مانند (دو شاخ) حججاری شده است. کتیبه بالای آن هویت این شخصیت را کوروش هخامنشی معرفی می کند.

 

وجود کتیبه های میخی به سه زبان پارسی باستان، ایلامی و بابلی در گنج نامه عباس آباد همدان و نقش برجسته بیستون در کرمانشاه از جلوه های توجه به خط و نوشتار در فرهنگ هخامنشی است. خط میخی پارسی خطی زیبا، ساده و شیوا و شامل 42 حرف می باشد.

 

 

توجه زیاد به تزیین بخش های خارجی بناها در این عصر موجب شد که به پیکره سازی کمتر توجه شود. اما با این وجود تعداد معدودی پیکره به دست آمده که از این میان می توان به پیکره سگ یا شیر ساخته شده از مرمر سیاه و سردیس هایی از یکی از بزرگان هخامنشی اشاره کرد.

 

 

از دیگر صنایع و هنرهای عصر هخامنشی ساخت مهم و حکاکی است که بیشتر بر روی سنگ های قیمتی اجرا شده اند. این مهرها از نظر هنری دارای وژگی های منحصر به فرد در ترکیب بندی، ظرافت و مفهوم گرایی است. مهرهای این عهد به سه گونه استوانه ای، مسطح و حلقه ای (انگشتری) ساخته می شدند.

 

در فلزکاری های این عهد باید به نمونه های شاخصی به نام جام های شاخی (تکوک) اشاره کرد که از جنس طلا و ترکیبی از نقوش جانوری ساخته می شدند.

 

نمونه های دیگر شامل سکه هایی از جنس طلا با نام های «دریک» و «سِیکِل» یا «شِکِل» و همچنین اشیایی از جنس مفرغ و نقره بود که با شیوه و تزئیناتی خاص ساخته می شد. بز بالدار نقره ای با تزئینات طلایی از نمونه های ویژه این دوران است.

 

در این دوره علاوه بر تداوم سنت های سفالگری، ساخت ظروف ساده با تزئینات خطی کنده کاری، ظروفی به شکل ساغرهای جانورسان همانند ظروف فلزی (تکوک) متداول شد. معتبرترین سفالینه های این عهد از مناطق فارس، خوزستان و همدان به دست آمده است.

 

استفاده از لعاب برای پوشش و تزئین ظروف سفالی و آجرها در این دوره متدوال بوده استع.

از این میان آجرهای لعابدار کاخ ها شامل نقوش انسانی و حیوانی می شد که به جزئیاتی چون جنس و نقش لباس ها در آن توجه شده است.

 

هنر و صنعت بافندگی در عصر هخامنشی توسعه و رونق بسیاری داشته و منسوجات این دوره سرمایه تجارتی ارزشمندی در تبادلات اقتصادی هخامنشیان با همسایگان بوده است. دلیل این ادعا وجود بافته ها و اشیاء هنری این عصر در نواحی مختلف است. از جمله این آثار قدیمی ترین قالی جهان موسوم به قالی پازیریک در سرزمین آلتایی سیبری است که نمود هنر هخامنشی در آن آشکار است. همچنین در منابع تاریخی آمده که کاخ های هخامنشی با پرده های زیبا و رنگارنگ مزین می شده است.

گستره فرهنگ هخامنشی به دلیل وجود نگرش های آیینی و مذهبی توانست زمینه های پیدایش و تکامل نمایش را ایجاد کند. در این نمایش ها، رنگ کردن بدن، استفاده از صورتک ها و پوشیدن لباس های مبدل معمول بود. از اسناد تاریخی چنین برمی آید که در همدان و کرمان تماشاخانه هایی در این دوره وجود داشته است. همچنین در میان سپاهیان به هنگام جشن ها و حمله های نظامی سرود های خاصی خوانده می شد و نوعی موسیقی ویژه جنگ رایج بود. این موسیقی با بوق ، شیپچور و طبل نواخته می شد و با سرودهایی همراه بود. افزون بر این نوعی موسیقی مذهبی در هنگام عبادت در سرودها و مناجات نیز در این دوره اجرا می شده است.

در انتها باید اشاره کرد که گستره فرهنگی هخامنشی در طول دوران شکل گیری، اوج و افول آن تا به امروز، تجلی گاه میراث شکوهمندی است که مایه افتخار و اوج گیری فرهنگ ایرانی بوده و هست. هنر این دوره همواره الگویی بود که در دوره های بعد از هخامنشی از آن تبعیت گردیده و با وجود سقوط این فرمانروایی گسترده میراث فرهنگی و هنری آنان پایدار ماند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *