هنر- عمومی

آنچه که باید درباره تئاتر در ایتالیا و انگلستان بدانید

تعریف تئاتر در ایتالیا:

نهضت رنسانس زودتر از هرجای دیگر در ایتالیا ریشه دواند و اثرات عمیقی هم به روی هنرهای نمایشی در سایر کشورهای اروپایی گذاشت.
مهم ترین واقعه ی نمایشی ایتالیا در دوره ی رنسانس را ابداع نوعی نمایش یگانه می دانند با عنوان کمدیا دل آرته.
نمایشی که سنت آن را باید در روم باستان جستجو کرد.
اما در دوره ی رنسانس با تحولاتی که در آن صورت گرفت به عنوان مهم ترین پدیده ی نمایشی و محبوب ترین نوع نمایش عامیانه پا به عرصه ی وجود نهاد.

 

کمدیا دل آرته نمایش های شاد فی البداهه ای بودند که با استفاده از تیپ های مشخص و موقعیت های کمیک ایجاد شده و داستان آنها هم معمولا از منابعی مانند نمایشنامه های قدیمی و اتفاقات روزمره الهام گرفته می شد.
شخصیت های کمدی دل آرته در طول قرن ها به صورت تثبیت شده درآمد؛ مانند ارلکن یا هارلکین که نوکر زیرکی است، پانتالون که پیرمرد احمقی است و گروهی از عشاق احساساتی، کاپیتانی لاف زن و غیره.
نمایش های کمدی دل آرته به سبب طبیعت نمایشی خود وابسته به مکان خاصی برای اجرا نبود و به صحنه آرایی هم احتیاج بسیار کمی داشتند.
یکی دیگر از اشکال نمایشی که در دوره رنسانس و در ایتالیا شکوفا گردید و پا به عرصه وجود نهاد اپرا است.

 

تعریف تئاترانگلستان:

ویلیام شکسپیر (1616_1564 میلادی):

شکسپیر را به حق میتوان بزرگ ترین نمایشنامه نویس دوران الیزابت نامید، او از سال 1590 در لندن مقیم شد و در تئاترها شروع به کار کرد و به زودی مدیر تئاتر، بازیگر، کارگردان و نمایشنامه نویس و چهره ی برجسته ی تئاتر زمان خود شد.
شکسپیر نمایشنامه نویسی را از حدود سال 1590 آغاز کرد.
گنجینه ی بی نظیری که شکسپیر از خود برجای گذاشت قریب سی و هشت نمایشنامه را در بر می گیرد که در آنها از داستان های قدیمی و نیز تاریخ و اساطیر و بسیاری منابع دیگر الهام گرفته است. وی آثار مهم ادبیات جهان را مطالعه کرده بود.
دو منبع مهمی که برای شکسپیر قابل استفاده بود یکی وقایع نامه ی انگلستان، اسکاتلند و ایرلند و دیگری زندگی نامه ی مردان بزرگ اثر پلوتارک تاریخ نگار باستان است، که عموما نمایشنامه های تاریخی مربوط به روم باستان از آنها اقتباس شده است.
نمایشنامه های شکسپیر به سه دسته تقسیم می شوند:
تاریخی، کمدی و تراژدی.
در نمایشنامه های تاریخی به خوبی مهارت او را در به کار گرفتن مسائل تاریخی برای صحنه شاهد هستیم؛ مانند:
هانری پنجم، ریچارد سوم، ژولیوس سزار، کریولانوس، هانری ششم، ریچارد دوم و هانری چهارم
کمدی های او در زمره ی جذاب ترین کمدی هاست؛ مانند:
رام کردن زن سرکش، شب دوازدهم، رویای نیمه شب تابستان، هیاهوی بسیار برای هیچ، توفان، هرطور که بخواهید، تلاش بیهوده عشق، کمدی اشتباهات و اندازه به اندازه.
اما در تراژدی است که شکسپیر نبوغ خود را به ثبوت می رساند. هملت، مکبث، شاه لیر، اتللو، رمئو و ژولیت، تاجر ونیزی و …
شکسپیر نمایشنامه نویس و شاعری توانا بود.
او ساعت ها در اعماق وجود خویش فرو می رفت تا از ژرفای ضمیرش دلدادگی رمئو، جنون لیرشاه، پندار های مردد هملت، جاه طلبی های مکبث و آن همه شادمانی و شگفتی که در کمدی هایش ما را به اوج شادی و محبت رهنمون می شود خلق نماید.

 

قطعه ی تک گویی هملت:

(( بودن یا نبودن، حرف در همین است آیا بزرگواری آدمی در آن است، که زخم فلاخن و تیر بخت ستم پیشه را تاب آورد، یا آن که در برابر دریای فتنه و آشوب سلاح برگیرد و با ایستادگی خویش بدان همه پایان دهد؟ مردن، خفتن، نه بیش و پنداری که با خواب به دردهای قلب و هزاران آسیب طبیعی که نصیب تن آدمی است پایان می دهیم، چنین فرجامی سخت خواستنی است. مردن، خفتن، شاید هم خواب دیدن، آه دشواری کار همین جاست.
زیرا تصور آن که در خواب مرگ، پس از آن که از این هیاهوی کشنده فارغ شدیم، چه رویاهایی به سراغ مان توانند آمد می باید ما را در عزم خود سست کند؛ و همین موجب می شود که عمر مصائب تا بدین حد دراز باشد. به راستی، چه کسی به تازیانه ها و خواری های زمانه و بیداد ستمگران و اهانت مردم خودبین و دلهره ی عشق خوار داشته و دیر جنبی قانون و گستاخی دیوانیان و پاسخ ردی که شایستگان شکیبا از فرومایگان می شنوند تن می داد و حال آن که می توانست خود را با خنجری برهنه آسوده سازد؟ چه کسی زیر چنین باری می رفت و عرق ریزان از زندگی توانفرسا ناله می کرد؟ ))

 

قطعه شاه لیر در طوفان:

((لیر_ بوزید ای بادها و باسیلی خود گونه های یکدیگر را درهم کوبید: بوزید. خشم کنید شما ای رگبارهای شدید عاصی! و ای ابرهای طوفان های دریایی! آنقدر ببارید تا برج ها و بادنماهای ما را غرقه در آب سازید، شما ای شراره های گوگردی که مانند خیال چست و سبکبال ماموریت خود را اجرا می کنید! ای طلایه های صاعقه ی بلوط شکن! سر سپید موی مرا بسوزید و تو ای رعدی که کائنات را می لرزانی! این جهان گرد ضخیم را بکوب و مسطح کن، قالب کارخانه ی آفرینش طبیعت را درهم شکن و بی درنگ نطفه ی بشر ناسپاس را پوسیده و ضایع ساز.
آنچه فریاد در دل دارید برکشید، آتش زبانه بکش! ای باران ببار! نه باران و نه باد و نه رعد و نه آتش هیچکدام دختران من نیستند.
ای عناصر طبیعت، من شما را به بی مهری ملامت نمی کنم. من هرگز مملکتی را به شما نبخشیدم. به شما نام عزیز فرزندی نداده ام. شما هیچ اطاعت و انقیادی نسبت به من در ذمه خود ندارید.
پس هر وحشت و هراسی که مایلید فرو فرستید و در اینجا من پیرمرد رنجور و بیچاره و ناتوان و خرد شده بنده و اسیر شما ایستاده ام.
ولی با وجود این من شما را مباشران برده و خواری می نامم. به این جهت که نبردهای آسمان خیز خود را با دو دختر شریر و موذی متفق کرده و به ضد سری آنچنان سالخورده و سپید چون سر من متوجه ساخته اید. اوه_اوه چه هوای بدی!))

 

بن جانسون (1637_1572 میلادی):

بن جانسون بعد از ویلیام شکسپیر بزرگ ترین نمایشنامه نویس عصر الیزابت است.

او در وست مینستر به تحصیل ادبیات یونان و روم پرداخت و کمی بعد برای امرار معاش، کارهای مختلفی پیشه کرد و حدود سال های 1594 با آشنا شدن با گروه بازیگران تئاتر مسیر زندگی اش تغییر کرد.

مهم ترین نمایشنامه های بن جانسون عبارتند از:

ولپن، شعرباف، نقاب سیاهی و کیمیاگر.

 

کریستوفر مارلو Christopher Marlowe:

کریستوفر مارلو نمایشنامه نویس انگلیسی (1594_1564 م) و از هم عصران شکسپیر بود.

در دانشگاه کمبریج تحصیلات خود را به پایان رساند، در نمایشنامه نویسی نوآور و خلاق بود و چه بسا اگر عمری طولانی تر داشت (مارلو کمتر از 30 سال زندگی کرد) آثاری خلق می کرد که در نوع خود بسیار جالب و ارزشمند بود.

آثار مارلو عبارتند از:

تیمور لنگ: که در آن ماجرای کشورگشایی های تیمور لنگ گورکانی را بازگو می کند.

دکتر فاوستوس: شاهکار مارلو بر اساس زندگی دانشمندی که روح خود را به شیطان می فروشد.

یهودی مالت: سرگذشت مردی ثروت پرست و طمع کار است؛ و آخرین اثر مارلو نمایشنامه ی ادوارد دوم، که اثری تاریخی است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *