تاریخ هنر

هنر دوره معاصر ایران “درس چهاردهم کتاب تاریخ هنر ایران”

هنر دوره معاصر ایران

پس از دولت قاجاریه شرایط فرهنگی و اجتماعی ایران همزمان با تاثیرپذیری از هنر غرب و گرایشات ایرانی همچنان به حیات خود ادامه می دهد. این دوره که می توان آن را دوره معاصر نامید حدود یک سده را به خود اختصاص می دهد که در آن شاهد تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هستیم.

در این دوره تمایلات و گرایشات متفاوتی به طور همزمان با گرایش هنر رسمی و مردمی که در نهایت به سمت مذهب گرایی و وحدت کامل تبدیل می شود پدید می آید. عمده این گرایشات را می توان با یک تقسیم بندی کلی در مسیر گرایشات باستان گرایی، ملی گرایی، سنت گرایی و مذهب گرایی تقسیم کرد.

دوره اول بین سال های 1320_1300 شمسی همگام با دوره اوج فعالیت های باستان شناسی ایران شکل می گیرد که در آن گروه های مختلف اقدام به فعالیت های حفاری در مناطق باستانی ایران می کنند. این تمایل به باستان شناسی که از اواخر دوره قاجاریه شروع شده بود باعث شد تا متخصصان اروپایی همگام با رویکرد حکومت های وقت وارد ایران شوند و با وجود این که عمده آنان معمار هم بودند اما به لحاظ رویکرد باستان شناسی سعی داشتند تا طرح های معماری خود را به شیوه باستانی بسازند.

سر در موزه ملی ایران

در این دوره تحولات علمی نیز با رویکرد جدید و تاسیس دانشگاه در ایران صورت می پذیرد و سعی می شود تا جلوه هایی تازه در معرفی بزرگان ادب فارسی پدید آید و آرامگاه های باشکوهی از فردوسی، سعدی و حافظ ساخته شود. در زمینه نقاشی و نگارگری نیز تحول بنیادینی شکل می گیرد و مدرسه صنایع مستظرفه به دو بخش هنرستان کمال الملک با گرایش به نقاشی طبیعت گرایی و کلاسیک و رسمی و دیگری در قالب هنرستان هنرهای سنتی یا صنایع قدیمه است که حاصل آن شکل گیری نگارگری معاصر است.

 

 

منظره، علی محمد حیدریان

 

گنبد ارغوانی

تمایل به باستان گرایی باعث شد تا با معرفی میراث های کهن ایرانی نوعی هنر احیاء شده گذشتگان پدید آید. اما به دلیل تمایل روزافزون به غرب گرایی، این نوع گرایشها به مراکز خصوصی و یا با حمایت دولتی برای کاربردهای خاص (و یا حتی انزواطلبانه ای) تبدیل شد. در پایان این دوره هنر اروپایی و شیوه های نوین آموزش هنر غلبه کرده و حاصل آن وجود آمدن هنرکده هنرهای زیبا شد.

دوره دوم که حد فاصل سال های 1340_1320 شمسی می باشد همزمان با فعالیت هنرکده هنرهای زیبا و آموزش های نوین در سه رشته نقاشی، پیکرتراشی و معماری است. در این زمان با بازگشت تحصیل کردگان هنر ایرانی در خارج از کشور موج جدیدی از نوگرایی (مدرنیسم) و تجددگرایی همراه با پذیرش نوعی رویکرد ملی در برخی موارد به وجود می آید. در این دوره تلاش می شود تا عمده فعالیت های هنری و معماری در کشور به دست هنرمندان ایرانی سپرده شود.

معماران ایرانی در این زمان با بهره گیری از دانش روز و تحولات مدرنیسم در غرب سعی در ایرانی کردن آثار معماری خود می کنند و حتی تلاش می کنند تا نوعی سبک معماری نوین ایرانی را به وجود آورند.

 

با توجه به عملکرد و نیاز مراکز آموزش رسمی در کشور هنرکده هنرهای زیبا به دانشگاه تهران انتقال می یابد و با نام دانشکده هنرهای زیبا به کار خود ادامه می دهد. همزمان با این انتقال، موج جدیدی از جنبش نوگرایی و مدرنسیم با عنوان «خروس جنگی» به وجود می آید.

نشانه انجمن خروس جنگی

این موج جدید تلاش می کند تا با روحیه ای تندرو به مقابله با باستان گرایی در هنر بپردازد و خود را سردمدار تحولی برای گرایشات مکتب های غربی در ایران می بیند. با این وجود همچنان تمایلات موضوعی و ایرانی بودن در کارها وجود دارد.

 

به دلیل اهمیت و گرایشی که هنر جدید در ایران دارد مراکز هنری دیگری از جمله تالارهای نمایش آثار ایجاد می شود و زمینه را برای شکل گیری موزه های هنری و نمایشگاه های دو سالانه و جشنواره ها، فراهم می سازد.

دوره سوم که حدفاصل سال های 60_1340 شمسی را دربر می گیرد نوعی بازگشت به گرایشات سنتی است. از این رو با شکل گیری دیگر مراکز آموزشی از جمله دانشکده هنرهای تزیینی و تمایل به میراث سنتی هنر ایران و تشکیل انجمن های فرهنگی در میان کشورهای مختلف، گرایش به سنت گرایی به معنای ارائه هویت فرهنگی بیش از پیش خودنمایی می کند.

در این دوره نسل دوم معماران ایرانی که به نسل طلایی شهرت یافته اند پا به عرصه فعالیت های هنری می گذارند. این هنرمندان با توجه به ارزش های هنری کشف شده هنر ایرانی و اعتباریابی بین المللی، شیوه نوینی را در معماری به وجود می آورند. در این شیوه ضمن حفظ ارزش های فرهنگی و سنتی و استفاده آگاهانه از آن ها، تحولاتی را باعث می شوند. این تحولات را می توان در بناهای مشهوری از جمله آرامگاه های خیام و بوعلی سینا، برج آزادی، موزه هنرهای معاصر و تئاتر شهر به خوبی مشاهده کرد.

آرامگاه خیام

 

آرامگاه بوعلی سینا

 

برج آزادی تهران

 

موزه هنرهای معاصر

 

تئاتر شهر

در زمینه گرایشات تجسمی با رویکرد سنت گرایی هنری تمایل جدید به خط نقاشی و دیگر انواع هنری پدید می آید و مکتبی هنری به ظهور می رسد که آن را به عنوان «مکتب سقاخانه ای» نامیده اند. این گرایش هنری ضمن آشنایی با ارزش های بصری هنری جهانی و به کارگپیری مواد و مصالح بومی و موضوعات ایرانی توانست تاثیرات مهمی را در گرایشات هنری ایران به وجود آورد و آن را به عنوان هنری جهانی به ثبت رساند.

نقاشی حسین زنده رودی

 

نقاشی فرامرز پیل آرام

تحول سنت گرایی در این دوره و نوعی توجه به ارزش های سنتی ایرانی باعث شد تا زمینه های فعالیت بیشتری در عرصه های هنری ایجاد شود. این تمایل باعث ایجاد نوعی فعالیت همگام برای دیگر هنرهای تجسمی از جمله نقاشی های عامیانه ، قهوه خانه ای (خیال سازی) و نگارگری که ماهیتی سنتی داشتند گردید. هر چند پذیرش این گرایشات عامیانه _ سنتی با گرایشات رسمی _ سنتی یکسان به نظر نمی رسیدند اما همچنان توانستند برای نخستین بار در مراکز رسمی و تالارهای هنری همگام با گرایشات غرب گرایی خودنمایی کنند.

نقاشی عامیانه

دوره چهارم نوعی رویکرد هنری از سال 1360 به بعد است. تدوام هنر سنت گرایی دوره سوم است که با تحولاتی در جریان شکل گیری انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با گرایشات مذهبی ادامه می یابد. حاصل این تحول به شکلی است که ارزش های انقلابی به گونه ای با ابزار هنری در جریان تحولات اخیر به هویتی کاملا مشخص تبدیل می شود. نوعی انقلاب فرهنگی در عرصه های متفاوت ایجاد می شود که نتیجه آن را به عنوان هنر انقلابی ، هنر جنگ ، هنر دفاع مقدس و … می دانیم.

در جریان انقلاب فرهنگی و بازگشایی مجدد مراکز هنری در سطوح مختلف همچنان زمینه برای گرایشات آزاد فراهم شد. با گذشت زمان در برگزاری نمایشگاه ها و جشنواره ها تحولاتی خاص در عرصه هنر پدید آمد.

نقاشی رنگ و روغن دوره معاصر

 

نقاشی رنگ و روغن دوره معاصر

 

نقاشی رنگ و روغن دوره معاصر

 

رنگ اکرلیلک روی بوم دوره معاصر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *