تاریخ هنر

هنر و تمدن هند “درس ششم کتاب تاریخ هنر جهان”

سرزمین هند

شبه قاره هند، سرزمینی پهناور و مثلثی شکل در جنوب قاره آسیا است که اقوام و نژادها با زبان ها و مذاهب مختلفی در آن زندگی می کنند. شما آن را کوه های پُر برف هیمالیا فرا گرفته و جنوب آن که مجاور اقیانوس هند است آب و هوایی گرم و مرطوب دارد. هند تنها در قرن بیستم دارای حکومتی یک پارچه شد و تا پیش از این تاریخ، سلسله های متعددی که گاه همزمان بودند، در مناطق شمال و جنوب هند حکومت کردند. در حدود 1500 پیش از میلاد مهاجمان هند و اروپایی از سمت شمال غرب وارد این سرزمین شدند و بر ساکنان بومی غلبه کردند. دین اسلام با ورود اعراب و مغولان در هند رواج یافت. هند با وجود تنوع قومی، نژادی و مذهبی از تمدنی یک دست و کهن برخوردار است که مشابه آن کمتر وجود دارد. آنچه بیش از همه سبب اتحاد آنها است، اعتقاد به مذهب برهمنی (هندو) و حفظ سنن آن است. تمدن هند، تمدنی تاثیرگذار بوده و کشورهای شرق دور: چین، ژاپن، کره، اندونزی و … تحت تاثیر آن بوده اند.

خصوصیات هنر هند

هنر هند هنری مذهبی و براساس نیازها و دستورالعمل های مذهب بودایی و برهمنی است و نمادهای مذهبی را در قالب تندیس، نقاشی و ساخت معابد متجلی می کند. هدف هنرمند هندی ساخت یک اثر زیبا نیست، بلکه تجسم حقایق مذهبی و معنوی برای مومنان است. اغلب تندیس ها، شخصیت های مذهبی را در شکلی انسان گونه نشان می دهند، تا برای نیایشگر قابل فهم باشند. حجم قابل توجهی از تندیس های بودا در حالت های مختلف ایستاده و نشسته و تندیس های ایزدان مرد و زن و رقص های مذهبی، چشمگیرترین جلوه هنر هند است که در طول تاریخ هند، شیوه بیان هنری آنها تقریبا ثابت بوده است.

تمدن دره سند هند

حدود هزاره سوم پیش از میلاد و همزمان با تمدن های میانرودان ، ایلام و مصر، جوامع عصر نوسنگی دره سند وارد عصر شهرنشینی شدند. محوطه های موهنجو_دارو و هاراپا در کنار رود سند، مراحل شکل گیری تمدن هند را نشان می دهند. کاوش های باستان شناسی نشان داده که ساکحنان دره سند در زمینه شهرسازی با خیابان های منظم، ساخت حمام های بزرگ، ساخت تندیس های سفالی، سنگی و فلزی و مُهر سازی توانا بوده اند.

کهن ترین نقش مایه های هنر هندی چون گاو کوهاندار، فیل، تمساح، کرگدن و ایزدان انسان ریخت، بر روی مهرهایی از جنس سنگ صابون، دیده می شوند.

 

 

اثر مهر روی گچ

برخی از نقوش این مهرها متاثر از هنر فلات ایران و میانرودان می باشد و نشان دهنده ارتباط مردم دره سند با این سرزمین هاست. پیکرک های مکشوفه دره سند دارای شکل های نرم و خمدار و اندام گِرد و برجسته هستند و این شیوه بازنمایی در تندیس سازی های آینده هنر استمرار یافت. یکی از قابل تئجه ترین آنها نیم تنه مردی است که از موهنجودارو کشف شده است.

نیم تنه مرد روحانی

هنر هند در دوره بودایی

اقوام آریایی پس از غلبه بر ساکنان دره سند، آنها را به سمت جنوب هند راندند. به تدریج مذهب آریایی ها، جایگزین آیین های بومی هند شد و با نام کیش برهمنی، حیات خود را آغاز کرد. مذهب و فرهنگ بومیان هندی نیز با فرهنگ این تازه واردان ادغام شد. هسته مرکزی اغلب مذاهب هندی اعتقاد به تناسخ و چرخه حیات بود که روح می توانست بنا به اعمال گذشته خود به مدارج بالاتر، صعود یا پست تر، نزول کند. با ظهور بودا در سده ششم پیش از میلاد، دگرگونی های گسترده ای در مذاهب هند رخ داد. بودا برای رستگاری انسان دستورالعمل هایی صادر و راه رسیدن به آن را چشم پوشی از خواسته های نفسانی دانست. آیین بودا به سرعت در سراسر شبه قاره هند گسترش یافت و سبب شکل گیری هنر بودایی در قالب پیکره تراشی، نقاشی و معماری معابد شد. هنر هند به تناسب سلسله هایی که در این زمان بر هند حکومت کرده اند، به دوره هایی تقسیم بندی می شوند.

 

دوره مئوریا (185_322 پیش از میلاد)

دوره مئوریا یکی از درخشان ترین دوره های تاریخ هند است که در این دوره هنر هند در زمینه های مختلف شکوفا شد. ابتدا از هنر هخامنشی و سپس به دلیل حضور یونانی ها در افغانستان (در جوار هند) از هنر یونانی ها متأثر شد.
آثار به جای مانده از این دوره نشان می دهد که معماری این زمان به ویژه ساخت تالارهای ستون دار متأثر از بناهای تخت جمشید بوده است. افزودن بر آن در این عصر فرامین حکومتی بر ستون سنگی، مسی و سنگ لوح ها نوشته می شد. یکی از این سرستونها، متشکل از سر و سینه چهار شیر غران است و بر استوانه ای مدور و گل نیلوفر آبی وارونه ای ایستاده اند. ظرافت کنده کاری به ویژه تزیینات یال شیرها و طرح نیلوفر آن گواه ارتباط میان پیکرتراشان هندی و ایرانی است.

سر ستون آشوکا
آشوکا فرمانروای هنر پرور این دوره دین بودایی را پذیرفت و آن را رواج داد و در زمان او هنر بودایی هند شکل گرفت. او در شهرهای مختلف هند پرستش گاه هایی بنا نهاد که الگوی معماری هند شد. این پرستش گاه که استوپا ( یادگار بودا) نام داشت، شامل یک گنبد توپر بر پایه ای گرد یا چهار گوش بود. در این پرستش گاه ها تصاویر ایزدان مختلف همراه با نقاشی گیاهی و جانوری که بر روی سنگ حجاری می شدند قرار داشت.

 

دوره های شونگا و آندرا (185 پیش از میلاد تا 320 میلادی)

سلسله شونگا در شمال مرکزی هند و سلسله آندرا در مرکز و جنوب هند حکومت می کردند. در دورة آنها غار- معبد ساخته می شد.

تالار معبد چاپتیا

 

پلان معبد چایتیا

دروازه و استوپای بزرگ بودا

ورودی غار- معبدها دارای تاق گهواره ای و پیرامون آن دارای تاقچه های تزیینی، پنجره های نورگیر و تعدادی بالکن است. فضای داخلی این غارمعبدها تالار طویلی با دو ردیف ستون با سقف گهواره ای است و انتهای تالار که به مهراب (استوپایی کوچک) ختم می شود به شکل نیم دایره است. استوپای عظیم سانچی یکی از بزرگترین معابد بودایی هند در دوره شونگا است و از ماسه سنگ زرین محلی ساخته شده است. این استوپا نیم گنبدی است که بر روی صُفه ای مدور بوده و دارای حصار و دروازه است. نمای دروازه ها صحنه هایی از رخدادهای زندگی بودا ، زنان رقصنده، سواران بر روی اسب و فیل و غیره را که بر سنگ نقش شده اند، نشان می دهند.

 

دوره کوشان (320 _ 50 میلادی)

هم زمان با آغاز مسیحیت، اقوام کوشانی در هند قدرت را به دست گرفتند و عصر درخشان دیگری در هنر شکل گرفت. در این دوره تندیس های بودا با استفاده از سنت های بومی هند ساخته می شد. این تندیس ها دارای شانه های پهن، کمر باریک، چهره لطيف و ردایی نازک بود.

 

تندیس بودای ایستاده

از طرفی با نفوذ هنر یونان، سبک دیگری با تلفیق از سنت های هلنی یونان و هندی به وجود آمد که بر ویژگی های عاطفی و طبیعت گرایانه تأكید بیشتری داشت.

بودای نشسته گاندهارا

 

دوره گوپتا (647 _ 320 میلادی)

با فروپاشی دوره کوشان، عصر درخشان دیگری در هنر با پادشاهی گوپتا از اوایل سده چهارم میلادی، شروع می شود که از آن به عنوان دوره کلاسیک هنر هند نام برده می شود. در این دوره، نقاشی، مجسمه سازی، رقص و موسیقی به اوج کمال رسیدند. مهم ترین نمونه های هنری این دوره، دیوارنگاره های غارهای آجانتا است.

دیوارنگاره بودیساتوا

موضوع این نقاشی ها داستان زندگی بودا و صحنه های زندگی روزمره است. در یکی از نقاشی های ارزشمند این غار، اعضای صورت بودا بسیار ظریف نقاشی شده و نرمی حرکات و برجستگی جسمانی تندیس های دوره های گذشته را در خود دارد.

 

هنر هند در دوره های متاخر (دوره هندو)

با سقوط سلسله گوپتا در سده هفتم میلادی، سرزمین هند نه تنها به قلمروی از حکومت های محلی تبدیل شد بلکه مذهب هندو که ریشه کهنسالی داشت رونق و رواج تازه ای گرفت و دین بودا را در خود مستهلک و جایگزین آن شد. اساس مذهب هندو بر پایه ستایش از خدایان سه گانه، برهما (خدای خالق و آفریننده جهان)، ويشنو (نگهدارنده جهان) و شیوا (نابود کننده و بازسازی کننده جهان) و شماری از خدایان دیگر است. در فاصله سده هفتم تا سیزدهم میلادی هنر هند در خدمت مذهب هندو بود و در طی این دوره، معابد باشکوهی همراه با تمثال هایی از مظاهر این خدایان به ویژه شیوا ساخته شدند. معابد آیین هندو اغلب دارای گنبدی عظیم و هرمی شکل هستند و نمای آنها دارای تزیینات فراوانی است.

معبد بریهادس وارا
مهمترین دستاورد هنر هندو در این دوره در قالب تندیس های فلزی شیوا و قدیسان مربوط به او نمایان شد. تندیس شیوا در مقام رقصنده کیهانی به گونه ای تجسم یافت که نابود کردن و بازسازی عالم را همزمان القا کند. شیوا بیشتر به حال رقص در میان حلقه آتش مجسم می شد و از شور و پویایی بسیار برخوردار بود.

تندیس شیوا

در سده پانزدهم میلادی، هنر این سرزمین در مسیر تازه ای قرار گرفت. مجسمه سازی و معماری شمال هند از تحول باز ماند و در عوض، هنر نقاشی جانی تازه گرفت.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *